اسکلواژهنامه آزاددر زبان عوام به فرد احمق یا برای سرزنش کسی گفته می شود که کار احمقانه ای انجام دهد. مدت زیادی نیست که این کلمه وارد فرهنگ شفاهی ایرانیان شده است و ریشه و منبع آ
اسکلکندلغتنامه دهخدااسکلکند. [ اِ ک َ ک َ ] (اِخ ) شهری بطخارستان . (دمشقی ). شهرکی بطخارستان بلخ ، کثیرالخیر و دارای روستاها و بدانجا منبری است ، و گاه همزه ٔ آن بیندازند. (معجم ا
اسکلکندلغتنامه دهخدااسکلکند. [ اِ ک َ ک َ ] (اِخ ) شهری بطخارستان . (دمشقی ). شهرکی بطخارستان بلخ ، کثیرالخیر و دارای روستاها و بدانجا منبری است ، و گاه همزه ٔ آن بیندازند. (معجم ا
رصيف المرفأدیکشنری عربی به فارسیاسکله , جتي , بارانداز , لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله يا ديوار , محکم مهارکردن