اسپندارلغتنامه دهخدااسپندار. [ اِ پ َ ] (اِ) شمع، که معشوق پروانه است . (برهان ). || مخفف اسپندارمذ. || بودن نیر اعظم در برج حوت . (برهان ). اسفندار. || درختی است که مطلق باثمر نبو
اسپندارفرهنگ نامها(تلفظ: espan dār) (اوستایی) جشنی که با نام اسپندار جشن در ایران باستان در سپندارمذ روز برگزار میشد؛ این واژه (اسپندار) به معنی بردباری و فروتنی مقدس است .
اسپندارجشنلغتنامه دهخدااسپندارجشن . [ اِ پ َ ج َ ] (اِ مرکب ) سپندارمذروز (روز پنجم ) از ماه سپندارمذ و آن جشنی بوده است در ایران باستان . بقول ابوریحان بیرونی این جشن به زنان تخصیص د
اسپندارمذلغتنامه دهخدااسپندارمذ. [ اِ پ َ م َ ] (اِخ ) در اوستا سپنتا آرمئیتی ، در پهلوی سپَندارمَت ، در فارسی سپندارمذ و اسپندارمذ و اسفندارمذ و سفندارمذ. سپنت صفت است بمعنی مقدس که
اسپندارجشنفرهنگ انتشارات معین( ~. جَ) (اِمر.) جشنی در ایران باستان به سپندارمذروز (روز پنجم ) از ماه سپندارمذ. ابوریحان بیرونی گوید این جشن به زنان مخصوص بوده است و در این روز از شوهران خود
اسپندارمذفرهنگ انتشارات معین( ~. مَ) [ په . ] (اِمر.) = اسفندار. اسفندارمذ:1 - پنجمین امشاسپند از امشاسپندان دین زرتشتی ، نگهبان زمین . 2 - آخرین ماه از سال شمسی ؛ اسفند. 3 - نام روز پنجم
اسپندارمذفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. در آیین زردشتی، فرشتۀ نگهبان زمین و موکل بر روز پنجم هر ماه خورشیدی.۲. ماه اسفند.۳. روز پنجم از هر ماه خورشیدی: ◻︎ سپندارمذروز خیز ای نگار / سپند آر ما را و
اسپندارجشنلغتنامه دهخدااسپندارجشن . [ اِ پ َ ج َ ] (اِ مرکب ) سپندارمذروز (روز پنجم ) از ماه سپندارمذ و آن جشنی بوده است در ایران باستان . بقول ابوریحان بیرونی این جشن به زنان تخصیص د
اسپندارمذلغتنامه دهخدااسپندارمذ. [ اِ پ َ م َ ] (اِخ ) در اوستا سپنتا آرمئیتی ، در پهلوی سپَندارمَت ، در فارسی سپندارمذ و اسپندارمذ و اسفندارمذ و سفندارمذ. سپنت صفت است بمعنی مقدس که