اسپیتزبرگلغتنامه دهخدااسپیتزبرگ . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) (بمعنی کوه حاد و نوک تیز) نام گنگبار اقیانوس منجمد شمالی که مرکب است از سه جزیره ٔ بزرگ و چند جزیره ٔ کوچک که بزرگترین آنها نیز به
اسپرتزالغتنامه دهخدااسپرتزا. [ اِ رِ ] (اِخ ) اسپرچه . نهری است در سنجاق ازوورنیک ازولایت بوسنه از کوههای نزدیک بحدود سرب سبعان و بسوی شمال غربی جریان مییابد. این رود آبهای چند درّ
اسپریزلغتنامه دهخدااسپریز. [ اَ ] (اِ مرکب ) اسب رس . میدان و فضا و عرصه . (برهان ). اسپریس . اسپرز. (سروری ). || رزمگاه : ببر کرده یکسر سلیح ستیزنهادند رو جانب اسپریز. جلالی .و ر
اسپیتلرلغتنامه دهخدااسپیتلر. [ اِ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) کارل . نویسنده ٔ سویسی بزبان آلمانی ، مولد لیستال (1845 - 1924 م .). مصنف منظومه ٔ «بهار اُلَمفیائی » .
اسپیتزبرگلغتنامه دهخدااسپیتزبرگ . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) (بمعنی کوه حاد و نوک تیز) نام گنگبار اقیانوس منجمد شمالی که مرکب است از سه جزیره ٔ بزرگ و چند جزیره ٔ کوچک که بزرگترین آنها نیز به