اسپروواژهنامه آزادبه کسر الف و سکون سین و فتح پ - «سپیدرود» در گویش رودباری ( توجه:گویش رودباری از مجموعه ی گویش های گیلکی محسوب نمی گردد )
اسپروزلغتنامه دهخدااسپروز. [ اِ پ َ / پ ُ ] (اِخ ) نام کوهیست بسیار بلند و رفیع. (برهان ) (جهانگیری ). این کوه در بندهش فصل 12 بندهای 29 و 36 اسپروچ یاد شده و همانست که یونانیان آ
اسپروی غیرگرمسیریnontropical sprue, celiac disease, gluten enteropathyواژههای مصوب فرهنگستان← رودهآسیبی گلوتنی
اسپروی گرمسیریtropical sprue, ceylon sore mouth, coshin-china diarrhea, psilosis stomatitis intertropica, stomatitis tropicaواژههای مصوب فرهنگستاننشانگان سوءجذبی که احتمالاً به دلیل کمبود تغذیه توأم با عفونت ایجاد میشود و بهصورت بومی در کشورهای گرمسیری و نیمهگرمسیری وجود دارد متـ . نشانگان اسپروی گرمسی
اسپروزلغتنامه دهخدااسپروز. [ اِ پ َ / پ ُ ] (اِخ ) نام کوهیست بسیار بلند و رفیع. (برهان ) (جهانگیری ). این کوه در بندهش فصل 12 بندهای 29 و 36 اسپروچ یاد شده و همانست که یونانیان آ