اسهادلغتنامه دهخدااسهاد. [اِ ] (ع مص ) یکبارگی انداختن بچه را: اسهدت بالولد. || بیدار کردن . (منتهی الارب ). بی خواب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بی خواب گردانیدن .
اجهاددیکشنری عربی به فارسیکشش , زور , فشار , کوشش , درد سخت , تقلا , در رفتگي يا ضرب عضو يا استخوان , اسيب , رگه , صفت موروثي , خصوصيت نژادي , نژاد , اصل , زودبکار بردن , زور زدن , سفت ک