اسهابلغتنامه دهخدااسهاب . [ اِ ] (ع مص ) عقل بشولیده شدن از گزیدن مار. (تاج المصادر بیهقی ). مدهوش شدن از گزیدن مار اُسهب الرجل (مجهولاً). || برگردیدن رنگ از فرط حب یا از خرف یا
اسهابفرهنگ انتشارات معین( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از اندازه گذشتن . 2 - سخن را دراز گردانیدن . 3 - (اِمص .) پُرگویی ، اطناب . 4 - واگذاشتن چهارپایان سواری . 5 - بسیار بخشش کردن .
اصحابلغتنامه دهخدااصحاب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صاحب . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 63) (دهار). ج ِ صَحْب است و صحب ج ِ صاحب . و ج ِ اصحاب ، اصاحیب است . (از منتهی الارب ). و این جمع
اصحابلغتنامه دهخدااصحاب . [ اِ ] (ع مص ) یار کردن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). همراه کردن . || صاحب یار و مصاحب شدن . (منتهی الارب ). خداوند یار و
اصهابلغتنامه دهخدااصهاب . [ اِ ] (ع مص ) اصهاب فحل ؛ بچه ٔ سرخ سپیدی آمیخته آوردن آن . (منتهی الارب ). بچه ٔ سرخ سپیدی آمیخته آوردن . (ناظم الاطباء). اصهاب مرد؛ متولد شدن فرزندان
اسبابلغتنامه دهخدااسباب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سبب . مایه ها. سِلعة.(منتهی الارب ). حماله . جامل . (منتهی الارب ). رسن ها. اواخی . پیوندها. اطراف . درها. (وطواط). وسایل . ساز. برگ .
رزیتلغتنامه دهخدارزیت . [ رَ زی ی َ ] (ع اِ) رَزیّة. مصیبت . (یادداشت مؤلف ) : در اطناب ذکر مصیبت این شهاب مضی ٔ و اسهاب شرح رزیت این نقاب المعی عمر به سر آوردی . (ترجمه ٔ تاری
پرگوئیلغتنامه دهخداپرگوئی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) هَذرَمَه . درازنفسی . پرچانگی . روده درازی . پررودگی . وراجی . بسیارگویی . پرحرفی رجوع به پرگفتن شود.- پرگوئی کردن ؛ پرگفتن . بسی