لغتنامه دهخدا
حسنات . [ ح َ س َ ] (ع اِ) نیکوئیها. ج ِ حسنة. اعمال خیر. مقابل سیئات . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : کشتی حسنات و ثمراتش بدرودی دشوار تو آسان شد و آسان تودشوار (؟) حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات باز دارد. (کلیله و دمنه ). و همت مردمان از تق