اسمحلغتنامه دهخدااسمح . [ اَ م َ] (ع ن تف ) آسانتر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اَسهل . || جوانمردتر. (ناظم الاطباء). سمح تر. باسماحت تر. نعت تفضیلی از سماحت . (یادداشت مؤلف
اصمحلغتنامه دهخدااصمح . [ اَ م َ ] (ع ص ) مرد مردانه که بشکند سرهای پهلوانان را بزخم شمشیر و نیزه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الذی یتعمد رؤوس الابطال بالنقف و الضرب لشجاعت
تبارک اسمهلغتنامه دهخداتبارک اسمه . [ ت َ رَ کَس ْ م ُه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) در مورد باری تعالی بکار رود، یعنی پاک و منزه است نام او (خدا)، بزرگ و پاک است نام او : از بهر خدای تبارک
عز اسمهلغتنامه دهخداعز اسمه . [ ع َزْ زَس ْ م ُه ْ / م ُ هَُ ] (ع جمله ٔفعلیه ٔ دعایی ) جمله ٔ دعائی مرکب از فعل و فاعل ، به معنی نام او عزیز و ارجمند باد. جمله ٔ دعایی که معمولاً
أَسْمَاءفرهنگ واژگان قرآناسمها ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ و
أَسْمَائِهِفرهنگ واژگان قرآناسمهايش ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي داغ
أَسْمَائِهِمْفرهنگ واژگان قرآناسمهايشان ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل اين کلمه از ماده " سمه " اشتقاق يافته ، و سمه به معناي دا
تبارک اسمهلغتنامه دهخداتبارک اسمه . [ ت َ رَ کَس ْ م ُه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) در مورد باری تعالی بکار رود، یعنی پاک و منزه است نام او (خدا)، بزرگ و پاک است نام او : از بهر خدای تبارک