نظافتچیhousemanواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که نظافت محوطههای عمومی مهمانخانه/ هتل، از قبیل سرسرا و آسانبَر، را بر عهده دارد
ژاسمنلغتنامه دهخداژاسمن .[ م َ ] (اِخ ) ژاک بوئه . نام شاعری از مردم گاسکنی ، متولد و متوفی در آژان (1798 - 1864 م .). وی پسر خیاطی بود و چندی در مدرسه ٔ علوم روحانی و مذهبی گذرانید و سپس دکه ٔ حلاّقی و مزینی باز کرد و مشغول ک
یاسمنلغتنامه دهخدایاسمن . [ س َم َ ] (اِ) درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده
یاسمنلغتنامه دهخدایاسمن . [ س َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسای استان فارس . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
یاسمینلغتنامه دهخدایاسمین . [ س َ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابی بکربن محمدبن علیم حمصی . او راست حواشی بر خلاصه ٔ ابن مالک ، و در هامش آن شرح کافیه است . در فاس به سال 1338 هَ . جزء دوم آن به طبع رسیده است (ص 515 و <span class=
اسمنارلغتنامه دهخدااسمنار. [ اِ م ِ ] (اِخ ) (ژزف آلفونس ). شاعر فرانسوی . مولد وی 1769 م . در پِلیسان (بوش دوَرن ) و او در دوره ٔ انقلاب فرانسه مدتی در اروپا بسیاحت پرداخت و در عصر امپراطوری به کشور خود بازگشت و برخی از اشعار و اُپراهای خود را منتشر کرد. وی از
بشارةلغتنامه دهخدابشارة. [ ب ِ رَ ] (ع اِ) خبریکه در بشره تأثیر بخشد چنانکه آن را دگرگون سازد. و این در اندوه نیز بکار رود لیکن استعمال آن بیشتر در خبرهای شادی بخش است . ج ، بشارات و بشائر. در تاج العروس آمده است : و هرگاه بطور مطلق بکار رود بخیر اختصاص یابد. (از اقرب الموارد). مژده ، ولاتکون
غریرلغتنامه دهخداغریر. [ غ ُ رَی ْ ] (ع اِ) جانوری است بین سگ و گربه ، پاهایش کوتاه و به رنگ خاکستری . در امثال عرب گفته اند: «اسمن من غریر» جانوری است از نوع راسو (ابن عرس ) فک و دندان آن بزرگتر از نمس . (قسمی راسو) است و به همین جهت برای گیاهخواری آماده می باشد. پاهای وی قوی و کوتاه است و چ
اسمنارلغتنامه دهخدااسمنار. [ اِ م ِ ] (اِخ ) (ژزف آلفونس ). شاعر فرانسوی . مولد وی 1769 م . در پِلیسان (بوش دوَرن ) و او در دوره ٔ انقلاب فرانسه مدتی در اروپا بسیاحت پرداخت و در عصر امپراطوری به کشور خود بازگشت و برخی از اشعار و اُپراهای خود را منتشر کرد. وی از
ژاسمنلغتنامه دهخداژاسمن .[ م َ ] (اِخ ) ژاک بوئه . نام شاعری از مردم گاسکنی ، متولد و متوفی در آژان (1798 - 1864 م .). وی پسر خیاطی بود و چندی در مدرسه ٔ علوم روحانی و مذهبی گذرانید و سپس دکه ٔ حلاّقی و مزینی باز کرد و مشغول ک
یاسمنلغتنامه دهخدایاسمن . [ س َم َ ] (اِ) درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده
یاسمنلغتنامه دهخدایاسمن . [ س َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسای استان فارس . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
پاپی یوت ژاسمنلغتنامه دهخداپاپی یوت ژاسمن . [ پی ، ی ُ ت ِ م َ ] (اِخ ) مجم-وعه ای از اشعار به لهجه ٔ «آژنی » (1835-1843م .).