اسماهور پایینلغتنامه دهخدااسماهور پایین . [ اِ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، در 15هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو دره سفید. جلگه ، معتدل . سکن
اسماهورواژهنامه آزاد(لری) محل طلوع آفتاب. || نام روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان الیگودرز، در استان لرستان ایران.
اسماهور بالالغتنامه دهخدااسماهور بالا. [ اِ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، در 12هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو دره سفید. محصول آنجا غلات ، تر
غازی بیک ایدغمشلغتنامه دهخداغازی بیک ایدغمش . [ ب َ دُ م ِ ] (اِخ ) از ممالیک و پرورش یافتگان اتابک پهلوان که در اوائل قرن ششم هجری فرمانروای ری و همدان و اصفهان بوده است . و این همان امیر
یالغتنامه دهخدایا. (حرف ربط) حرف ربط است . صاحب غیاث اللغات و آنندراج آرند: در فارسی از حروف عاطفه است و افاده ٔ معنی تردید کند و از شأن اوست که بر معطوف علیه و معطوف هر دو آ
خاقانیلغتنامه دهخداخاقانی . (اِخ ) افضل الدین بدیل ابراهیم بن علی خاقانی حقایقی شَروانی ملقب به حسان العجم یکی از بزرگترین شاعران و از فحول بلغای ایران است . لقب حسّان ُالعَجَم را
اسماهور بالالغتنامه دهخدااسماهور بالا. [ اِ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، در 12هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو دره سفید. محصول آنجا غلات ، تر
بادبادلغتنامه دهخدابادباد. (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. در 12هزارگزی خاور الیگودرز و یک هزارگزی خاور راه مالرو اسماهور بالا به دره سفید در جلگه واق