اسماعیل پاشالغتنامه دهخدااسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (تپه دلنلی زاده . اسماعیل رحمی پاشا) پسر علی پاشازاده ٔ ولی پاشای تپه دلنلی است . ولی پاشا در زمان حیات پدر خود علی پاشا فرماندار ین
اسماعیل پاشالغتنامه دهخدااسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی از وزراءعصر سلطان محمودخان اول . وی اصلاً سمت بردگی داشت و خزینه دار بعضی مخدومین خود بود و بعداً بدرجه ٔ یوزباشی (ریاست
اسماعیل پاشالغتنامه دهخدااسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) پلاسلی . یکی از وزرای عثمانی که به خاندانی بسیار قدیم منسوب و از مردم قریه ٔ پلاسه است که در جوار قصبه ٔ کوریجه از آرناؤدستان واقع
اسماعیل پاشالغتنامه دهخدااسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) چرکس . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی به جسارت و شجاعت شهرت یافته اصلاً برده ٔ طوپال عزت محمدپاشا بوده و ستم و
اسماعیل پاشالغتنامه دهخدااسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حافظ. یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیم خان ثالث . وی از مردم استانبول و پسر یکی از اعضای دولت بود. مولدوی سال 1171 هَ . ق . است . وی ب
حافظ اسماعیل پاشالغتنامه دهخداحافظ اسماعیل پاشا. [ ف ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به اسماعیل پاشا و قاموس الاعلام ترکی شود.
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زیاد. از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه . (ابن الندیم ).
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمر دمشقی . رجوع به ابن کثیر و اسماعیل بن عمربن کثیر شود.
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن نوح (ثانی ) سامانی مکنی به ابوابراهیم و ملقب به منتصر. وی برادر عبدالمل» سلطان اخیر از آل سامانست . ایل»خان بسال 389 هَ . ق . عبدالم
حافظ اسماعیل پاشالغتنامه دهخداحافظ اسماعیل پاشا. [ ف ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به اسماعیل پاشا و قاموس الاعلام ترکی شود.
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) سری . وی مفتش اداره ٔ نظارت اشغال عمومیه سپس ناظر اشغال عمومیه در مصر بود و آنگاه عضو مجلس شیوخ شد (سال 1928 م .). او راست : 1- ا
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) مصطفی الفلکی (1240 - 1319 هَ . ق .). وی علوم ریاضی را در پاریس آموخت و حکومت مصر او را واداشت تا مکانیک عملی را برای آلات رصدیه ب
حسین پاشالغتنامه دهخداحسین پاشا. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد افندی معلم ریاضی مدرسه ٔ هندسه ٔ قاهرة و در 1283 هَ . ق . با اسماعیل پاشا به پاریس رفت و درپیشرفت صنعت چاپ مصر کوششها کرد
توفیقلغتنامه دهخداتوفیق . [ ت َ ] (اِخ ) محمد پسر اسماعیل پاشا (1852-1892 م .). وی در سال 1879 م . خدیو مصر بود. او مغلوب انگلیسها شد و آنان سلطنت سودان را به وی تفویض کردند. (از