علیکملغتنامه دهخداعلیکم . [ ع َ ل َ ک ُ ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: «علی » حرف جر + «کم » ضمیر متصل عربی در حال نصب و جر برای جمع مذکر مخاطب ) بر شما.- علیکم السلام ؛ بر شما درود ب
مصایرلغتنامه دهخدامصایر. [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مصائر. ج ِ مصیرة، عاقبت امور. فرجام کارها : اسرار ضمایر و استار مصایر پیش نظر بصیرت او روشن و پیدا بودی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 279).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیر
حریریلغتنامه دهخداحریری . [ ح َ ] (اِخ ) بصری . قاسم بن علی بن محمدبن عثمان حریری حرامی ، مکنی به ابومحمد.یکی از ادبای مشهور ایرانی از مردم بصره . او از اهل قریه ٔ مشان (میشان )
مکنونلغتنامه دهخدامکنون . [ م َ ] (ع ص ) پنهان داشته شده و این صیغه ٔ اسم مفعول است مأخوذ از کَن ّ که به معنی پوشیدن است و چون گوهر قیمتی و خوش آب را به محافظت پوشیده دارند لهذا