اسدآبادیلغتنامه دهخدااسدآبادی . [ اَ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به اسدآباد همدان و جماعتی از مشاهیر علماء و محدثین بدان نسبت دارند. (انساب سمعانی ) (معجم البلدان ).
اسدآبادیلغتنامه دهخدااسدآبادی . [ اَ س َ ] (اِخ ) جمال الدین (سید...) مشهور به افغانی . رجوع به جمال الدین (سید...) شود.
الهی اسدآبادیلغتنامه دهخداالهی اسدآبادی . [ اِ لا ی ِ اَ س َ ](اِخ ) میرصدرالدین . شاعر اوایل قرن یازدهم . وی بسال 1009 هَ . ق . در حال حیات بود. (سفینه ٔ خوشگو، از فرهنگ سخنوران ). و رج
جمال الدین اسدآبادیلغتنامه دهخداجمال الدین اسدآبادی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ اَ س َ ] (اِخ ) محمدبن صفدر اسدآبادی حسینی ، آزادیخواه و متفکر و مصلح اجتماعی شرق به سال 1254 هَ . ق . / 1838 و 1839 م .
اسدآباد علیالغتنامه دهخدااسدآباد علیا. [ اَ س َ با دِ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است به یک فرسنگ ونیمی جنوب ابرقو. (فارسنامه ٔ ناصری ).
اسدآباد سفلیلغتنامه دهخدااسدآباد سفلی . [ اَ س َ با دِ س ُ لا ] (اِخ ) قریه ای است جنوبی ابرقوه بمسافت دو فرسنگ . (فارسنامه ٔ ناصری ).
اسدآبادلغتنامه دهخدااسدآباد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ناحیتی از بلوک همدان . حد شمالی مهربان ، حد شرقی چهاربلوک ، حد جنوبی کنگاور و تویسرکان و حد غربی سُنقر. عده ٔ قری 124، جمعیت در حدود
الهی اسدآبادیلغتنامه دهخداالهی اسدآبادی . [ اِ لا ی ِ اَ س َ ](اِخ ) میرصدرالدین . شاعر اوایل قرن یازدهم . وی بسال 1009 هَ . ق . در حال حیات بود. (سفینه ٔ خوشگو، از فرهنگ سخنوران ). و رج
جمال الدین اسدآبادیلغتنامه دهخداجمال الدین اسدآبادی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ اَ س َ ] (اِخ ) محمدبن صفدر اسدآبادی حسینی ، آزادیخواه و متفکر و مصلح اجتماعی شرق به سال 1254 هَ . ق . / 1838 و 1839 م .
قاضی عبدالجبارلغتنامه دهخداقاضی عبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالجباربن احمدبن خلیل همدانی اسدآبادی بغدادی شافعی معتزلی ، مکنی به ابوالحسن . از فحول علمای عامه اس
زبیرلغتنامه دهخدازبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالواحدبن محمدبن زکریابن صالح بن ابراهیم اسدآبادی همدانی ، متوفی 347 هَ . ق . مکنی به ابوعبداﷲ. محدث و حافظ، به شرق و غرب سفر کرد
عبدالجبارلغتنامه دهخداعبدالجبار. [ ع َ دُل ْ ج َب ْ با ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالجبار الهمدانی الاسدآبادی ، مکنی به ابوالحسین ، قاضی بود و در علم اصول و کلام تبحر داشت ، و در عصر خویش