استیکاللغتنامه دهخدااستیکال . [ اِ ] (ع مص ) استئکال . مال کسی ستاندن و خوردن آن خواستن . مال کسی را ستدن و خوردن .مال کسی بستدن و بخوردن . (تاج المصادر بیهقی ): استیکال ضعفا؛ خورد
استیکالفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. لقمه خواستن.۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن. استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.
مستأکللغتنامه دهخدامستأکل . [ م ُ ت َءْ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیکال . آنکه چیزی را برای خوردن می گیرد. (ناظم الاطباء). || گیرنده ٔ مال ضعفا. (منتهی الارب ) (اقرب الموا