737 مدخل
استیراق . [ اِ ] (ع مص ) وراقت کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ).
شنود، فال گوش ایستادن
تصنة ، تنصت تنصتا
phone-tapping, wiretap
tap, wiretap
eavesdrop
استراق سمع
استراق سمع کردن
استراق سمع کردن , شنود کردن
استراق سمع، جلو گیری، حائل بودن