استنخابلغتنامه دهخدااستنخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن چیزی را. || طلب مباشرت زن . (از منتهی الارب ).
استعسابلغتنامه دهخدااستعساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )گشن خواه شدن مادیان . بگشن آمدن اسب . (تاج المصادر بیهقی ). گشن خواه شدن اسب ماده : استعسبت الفرس . (منتهی الارب ). || ناپسند داشتن
استکسابلغتنامه دهخدااستکساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حاصل کردن چیزی یا هنری بسعی خود. || طلب گردآوری چیزی کردن . (غیاث ).
مستنسبلغتنامه دهخدامستنسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) نسب کسی را ذکرکننده . || درخواست کننده از کسی که به وی منتسب شود. (از اقرب الموارد). رجوع به استنساب شود.
استنخابلغتنامه دهخدااستنخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن چیزی را. || طلب مباشرت زن . (از منتهی الارب ).