استنباحلغتنامه دهخدااستنباح . [ اِ تِم ْ ] (ع مص ) بانگ کردن خواستن سگ را. (منتهی الارب ). ببانگ آوردن سگ . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ).
استقباحلغتنامه دهخدااستقباح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) زشت شمردن . (منتهی الارب ). زشت داشتن چیزی . (زوزنی ). ضد استحسان : ما یستقبح ذکره .
استنباطدیکشنری عربی به فارسیبرون يابي , رويش , جوانه زني , سبز شدن , ابتكار , استخراج , ابداع , استنتاج , استدلال , استنباط
مستنبحلغتنامه دهخدامستنبح . [ م ُ تَم ْ ب ِ ] (ع ص ) کسی که سگ را وادار به بانگ کردن کند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به استنباح شود.
استقباحلغتنامه دهخدااستقباح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) زشت شمردن . (منتهی الارب ). زشت داشتن چیزی . (زوزنی ). ضد استحسان : ما یستقبح ذکره .
استنباطدیکشنری عربی به فارسیبرون يابي , رويش , جوانه زني , سبز شدن , ابتكار , استخراج , ابداع , استنتاج , استدلال , استنباط