استقطاعلغتنامه دهخدااستقطاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اقطاع خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). بمقاطعه خواستن .
استقطابدیکشنری عربی به فارسیقطب بندى , متمركز كردن , متحد كردن , به گرد هم آوردن , حول يك محور گرداندن , يكسو كردن , محوريت دادن , جمع كردن , هماهنگ كردن , جذب كردن