استقصاتفرهنگ انتشارات معین(اُ تُ قُ صّ) [ معر. ] (اِ.) جِ اُستُقُص یا اسطقس . این کلمه در اصل یونانی است و به معنی ماده و اصل هر چیزی . (عناصر چهارگانه ).
اسطقساتلغتنامه دهخدااسطقسات . [ اُ طُ ق ُس سا ] (ع اِ) ج ِ اسطقس . عناصر. (غیاث ). عناصر اربعه . (برهان ). طبایع را نیز گفته اند که آن حرارت و برودت و رطوبت و یبوست باشد. (برهان ).
استقصاءلغتنامه دهخدااستقصاء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) جهد تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کوشش تمام کردن . (منتهی الارب ). سعی و کوشش بسیار. (غیاث ). || طلب نهایت چیزی کردن . (
استقصاءدیکشنری عربی به فارسیاستنطاق , تفتيش عقايد مذهبي از طرف کليسا , جستجو , تفحص , بررسى , تفتيش , تجسس
استقصاء الرّأى العامّدیکشنری عربی به فارسینظرسنجى افكار عمومى , همه پرسى , نظرخواهى همگانى , نظرسنجى همگانى , سنجش افكار عمومى
استقاتةلغتنامه دهخدااستقاتة. [ اِ ت ِ ت َ ] (ع مص ) قوت خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خوراک خواستن . توشه طلبیدن . روزی خواستن . قوت و طعام خواستن . روزی طلبیدن .
موادلغتنامه دهخدامواد. [ م َ وادد ] (ع اِ) ج ِ ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است . (
ارکانلغتنامه دهخداارکان .[ اَ ] (ع اِ) ج ِ رُکن . مبانی . پایه ها : بحکم تجربت احکام رایش همه ارکان ملک شهریار است . مسعودسعد.چه آستان که چون کعبه بخاکپای رُکبان آن تمسّک سزا و ب
مزاجلغتنامه دهخدامزاج . [ م ِ] (ع مص ) آمیختن . (منتهی الارب ). آمیختن چیزی به چیزی . || آمیختن شراب و جز آن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) آمیزش . (السامی ) (زمخشری ) (مهذب الاسم
استقصاءلغتنامه دهخدااستقصاء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) جهد تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کوشش تمام کردن . (منتهی الارب ). سعی و کوشش بسیار. (غیاث ). || طلب نهایت چیزی کردن . (