استیکسلغتنامه دهخدااستیکس . [ اِ ] (اِخ ) نام شطی اساطیری که هفت بار گرد دوزخ میگردد. ژوپیتر و خدایان دیگر بدین شط سوگند یاد میکردندو درین صورت قسم آنان نقض نمیشد. آب آن اشخاص را روئین تن میکرد. طِتیس ، مادر اخیلوس ، پاشنه ٔ فرزند خود را گرفته و در آن آب غسل داد و بهمین مناسبت همه ٔ اعضای او جز
اسطقسلغتنامه دهخدااسطقس . [ اُ طُ ق ُس س / اِ طُ ق ِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اوستوقس ، عنصر) ماده . مایه . ماده ٔ از هر چیزی . (مؤید الفضلاء). اصل هر شی ٔ : حبر اکرم هم اسطقس ّ کرم نیر اعظم آیت دادار. خاق
استقصارلغتنامه دهخدااستقصار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مقصر شمردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). به کوتاهی نسبت کردن . (منتهی الارب ). کسی را کوتاه آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). کوتاه آمدن . (زوزنی ).
استقصاصلغتنامه دهخدااستقصاص .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) قصاص گرفتن خواستن از کسی . (منتهی الارب ). قصاص دادن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب قصاص کردن . || روایت کردن سخن .
استقصاءدیکشنری عربی به فارسیاستنطاق , تفتيش عقايد مذهبي از طرف کليسا , جستجو , تفحص , بررسى , تفتيش , تجسس
استقصافرهنگ فارسی عمید۱. کوشش، تفحص، و تحقیق کردن در امری.۲. کوشش تمام کردن در مسئلهای و به نهایت آن رسیدن؛ بررسی دقیق کردن و امری را به آخر رساندن.
استقصارلغتنامه دهخدااستقصار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مقصر شمردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). به کوتاهی نسبت کردن . (منتهی الارب ). کسی را کوتاه آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). کوتاه آمدن . (زوزنی ).
استقصاصلغتنامه دهخدااستقصاص .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) قصاص گرفتن خواستن از کسی . (منتهی الارب ). قصاص دادن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب قصاص کردن . || روایت کردن سخن .
استقصاء الرّأى العامّدیکشنری عربی به فارسینظرسنجى افكار عمومى , همه پرسى , نظرخواهى همگانى , نظرسنجى همگانى , سنجش افكار عمومى
استقصاءدیکشنری عربی به فارسیاستنطاق , تفتيش عقايد مذهبي از طرف کليسا , جستجو , تفحص , بررسى , تفتيش , تجسس