استقبلدیکشنری عربی به فارسیدريافت امواج (امواج راديويى و) , گرفت (راديو و) , أخذ كرد , استقبال كرد , به پيشواز رفت
استقباحلغتنامه دهخدااستقباح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) زشت شمردن . (منتهی الارب ). زشت داشتن چیزی . (زوزنی ). ضد استحسان : ما یستقبح ذکره .