استفسادلغتنامه دهخدااستفساد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تباه شدن خواستن . (منتهی الارب ). تباه شدن چیزی خواستن . (زوزنی ). تبه شدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || تباه شدن . (زوزنی ). تب
استعمالدیکشنری عربی به فارسیاستفاده , کاربرد , استعمال کردن , بکاربردن , مصرف کردن , بکارانداختن ()کاربرد , استعمال , مصرف , فايده , سودمندي , تمرين , تکرار , ممارست