استفاضدیکشنری عربی به فارسیمشروحاً به آن پرداخت , مفصّلاً به آن پرداخت , به جزئيات آن پرداخت , منتشر شد , پخش شد , شيوع پيدا كرد , شايع شد , افزايش يافت , زياد شد , ازدياد پيدا كرد , رشد
استفاضةلغتنامه دهخدااستفاضة. [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) استفاضت . آب روان کردن خواستن . (منتهی الارب ). || عطا خواستن . (وطواط). فیض گرفتن . (غیاث ). طلب فیض کردن . || استفاده : هر آنچ
استفاضهفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ ض ِ) [ ع . استفاضة ] (مص م .) 1 - طلب فیض کردن . 2 - عطا خواستن . 3 - فاش و م نتشر شدن خبر.