استغفراللـهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. در مقام توبه و استغفار گفته میشود: خدایا مراببخش، استغفرالله!.۲. در هنگام نفی و انکار گفته میشود؛ هرگز؛ خدا نکند: ◻︎ من رند و عاشق وآنگاه توبه / استغفرالل
استغفراللهفرهنگ انتشارات معین(اِ تَ فِ رُ لْ لا) [ ع . ] (شب جم .) 1 - برای طلب آمرزش به کار می رود. 2 - برای نفی و انکار به کار می رود. 3 - برای بیان خشم به کار می رود.
استغفراللـه ربی واتوب الیهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآمرزش میخواهم از پروردگار خویش و بازمیگردم به سوی او.
استغفارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. طلب مغفرت کردن؛ آمرزش خواستن؛ توبه کردن.۲. «استغفراللّه» گفتن.
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...)حسن دهلوی . عارف و شاعر پارسی گوی هندی است . اصل وی را از سیستان دانسته اند. به سال 651 هَ . ق . تولد یافت و در هشتا
دلجوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات یی، استمالت، جلب رضایت، تحبیب، تسکین خاطر، جبران مافات، طلب عفو، طلب بخشایش، استرحام عذرخواهی، پوزش، معذرت، معذرتخواهی، اعتذار، استغفار جبران،
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدیحیی بن المبارک الیزیدی . یکی از ادبا و روات فضلا و شاعری مصنف . وی کتاب طبقات الشعراء را تصنیف کرد و عمربن محمدبن سیف کاتب
اغانةلغتنامه دهخدااغانة. [ اِ ن َ ] (ع مص ) فروگرفتن ابر همه ٔ آسمان را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء): اغان الغیم السماء؛ فروگرفت ابر همه ٔ آسمان را. (منتهی الارب ). پوشانیدن ابر آس