استطلاعدیکشنری عربی به فارسیبررسى , تحقيق , كاوش , نظرسنجى , نظرخواهى , رفراندم , كسب اطلاع , شناسايى , سنجش افكار , سنجش آراء
استطلاعلغتنامه دهخدااستطلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب آگاهی کردن . آگاهی خواستن . پرسیدن . آگاهی جستن . (غیاث ). اطلاع خواستن . (غیاث ). وقوف وآگاهی خواستن . استخبار. بررسیدن . || د
استتلاءلغتنامه دهخدااستتلاء. [ اِ ت ِت ْ ] (ع مص ) خواستن از کسی که پس رو چیزی شود. پس رو چیزی شدن و آنرا خواستن . طلب پیروی کردن : استتلاه الشی ٔ؛ دعاه الی تلوه .
استطلاع الرايدیکشنری عربی به فارسیراي جويي , پهنه , راي , اخذ راي دسته جمعي , تعداد اراء اخذ اراء (معمولا بصورت جمع) , فهرست نامزدهاي انتخاباتي , مراجعه به اراء عمومي , راي دادن يا اوردن , راس ک
استطلاع الرّأى العامّدیکشنری عربی به فارسیبررسى افكار عمومى , نظرسنجى عمومى (همگانى) , همهپرسى , نظرخواهى همگانى