استصرافلغتنامه دهخدااستصراف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگردانیدن خواستن ، چنانکه از خدای تعالی مکاره را. بگردانیدن خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برگردانیدن خواستن . (منتهی الا
استصراخلغتنامه دهخدااستصراخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فریاد خواستن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). فریادخواهی . استغاثه .
استرافوردلغتنامه دهخدااسترافورد. [ اِ فُرْ ] (اِخ ) قصبه ایست در کنت نشین وارویک انگلستان در 15 هزارگزی جنوب غربی شهر وارویک بر ساحل نهر آوونی . موطن شکسپیر شاعر بزرگ و مشهور و خانه
استرافوردلغتنامه دهخدااسترافورد. [ اِ فُرْ ] (اِخ ) توماس ونتورث ، کنت دُ ... سیاستمدار انگلیسی ، مولد لندن 1593 م . وی بسال 1641 م . اعدام شد. وی با مساعدت ارشوک لُد، بسیاست مستبدان
استشرافلغتنامه دهخدااستشراف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دست بر بالای چشم داشتن چنانکه عادت نگریستن است از دور. (منتهی الارب ). دست بر ابرو نهادن تا آفتات بر چشم وی نیفتد. (زوزنی ). دست بر
مستصرفلغتنامه دهخدامستصرف . [ م ُ ت َ رِ] (ع ص ) نعت فاعلی از استصراف . برگردانیدن خواهنده .(آنندراج ). درخواست کننده از خداوند که مکاره را از او دور کند. (اقرب الموارد). رجوع به
استصراخلغتنامه دهخدااستصراخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فریاد خواستن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). فریادخواهی . استغاثه .
استرافوردلغتنامه دهخدااسترافورد. [ اِ فُرْ ] (اِخ ) قصبه ایست در کنت نشین وارویک انگلستان در 15 هزارگزی جنوب غربی شهر وارویک بر ساحل نهر آوونی . موطن شکسپیر شاعر بزرگ و مشهور و خانه
استرافوردلغتنامه دهخدااسترافورد. [ اِ فُرْ ] (اِخ ) توماس ونتورث ، کنت دُ ... سیاستمدار انگلیسی ، مولد لندن 1593 م . وی بسال 1641 م . اعدام شد. وی با مساعدت ارشوک لُد، بسیاست مستبدان