استسقافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (پزشکی) جمع شدن مایعات در حفرههای بدن که از علائم بیماری قلبی یا کبدی است.۲. [قدیمی] آب خواستن؛ طلب آب کردن.۳. [قدیمی] طلب باران از خداوند، هرگاه که نزول با
استسقاءلغتنامه دهخدااستسقاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغه ). طلب آب کردن : به پیش فیض تو زآن آمدم به استسقاءکه وارهانی از این خشکسال تیم
استسقاءفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) طلب آب یا باران کردن . 2 - (اِ.) نوعی بیماری که بیمار عطش زیاد دارد و آب بسیار می خواهد.
استسقاءلغتنامه دهخدااستسقاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغه ). طلب آب کردن : به پیش فیض تو زآن آمدم به استسقاءکه وارهانی از این خشکسال تیم
إِذِفرهنگ واژگان قرآنزمانيکه- ناگهان (درجمله "إِذِ ﭐسْتَسْقَاهُ " چون دو ساکن به هم رسيده اند ذال کسره گرفته است)