استثنائیلغتنامه دهخدااستثنائی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به استثناء. || (اصطلاح منطق ) در علم منطق قسمی از اقسام قیاس باشد که شرح آن بنحو کامل در ذکر معنی لفظ قیاس گفته آید. (کشاف
استثنائیفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - کسی که هوش زیادی دارد. 2 - کودن ، کم ذهن . 3 - بی - مانند، بی همتا.
استثناییدیکشنری فارسی به انگلیسیatypical, exceptional, extraordinary, freakish, precocious, preternatural, rare, rarely, remarkable, singular, special, uncommon, unrepresentative
الا ما شذ و ندرلغتنامه دهخداالا ما شذ و ندر. [ اِل ْ لا ش َذْ ذَ وَ ن َ دَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ استثنائیه ) جز آنچه کم یاب و نادر بود. جز آنچه اندک و کمیاب باشد. بندرت . ندرةً.
قیاس اقترانیلغتنامه دهخداقیاس اقترانی . [ س ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اقترانی آن بود که نتیجه و نقیض آن هیچکدام بالفعل در قیاس مذکور نبود و استثنائی آن بود که نتیجه یا نقیضش با
قیاس بسیطلغتنامه دهخداقیاس بسیط. [ س ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از قیاس . قیاس یا بسیط بود یا مرکب . قیاسات بسیط بر حسب قسمت نوعی دو قسم بود: اقترانی یا استثنائی (اساس الاق