استثناءلغتنامه دهخدااستثناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون کردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن چیزی از حکم . (وطواط). بیرون کردن از مجموعه ای چیزی را. (غیاث ). از حکم عمومی بیرون کردن . م
استثناءفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - جدا کردن ، بیرون آوردن . 2 - ان شاءاللهگفتن . ج . استثناعات .
استصناعلغتنامه دهخدااستصناع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: الاستصناع ؛ هو استفعال من الصناعة و یعدی الی مفعولین و هو فی اللغة طلب العمل و فی الشرع بیع ما یصنع
حرف استثناءلغتنامه دهخداحرف استثناء. [ ح َ ف ِ اِ ت ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف استثنا شود.
حروف استثناءلغتنامه دهخداحروف استثناء. [ ح ُ ف ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درفارسی مگر، جز. و در عربی الا، لکن ، بل ، آمده است .