استیتانلغتنامه دهخدااستیتان . [ اِ ] (ع مص ) استئتان . خریدن ماچه خر. خریدن ماده خر: استأتن الرجل ؛ خرید مرد اتان را و برگزید آنرا برای خود. (منتهی الارب ). || استأتن الحمار؛ ماچه خر گشت خر نر؛ اتان گردید خر نر. (منتهی الارب )؛ یعنی خوار گردید مرد پس از ارجمندی . - امثال <
استیثانلغتنامه دهخدااستیثان . [ اِ ] (ع مص ) فربه گردیدن شتران . (منتهی الارب ). فربه شدن شتران . || باقی ماندن چیزی . || استوار گردیدن چیزی . || بسیار ورزیدن مال را. یقال : استوثن من المال ؛ ای استکثر منه . || دو فرقه گردیدن خرمابنان ، یعنی خرد و کلان . (منتهی الارب ). بزرگ و خرد بودن خرمابنان
داملغتنامه دهخدادام . (اِخ ) نام قصبه ای در هفت هزارگزی جنوب شرقی استتین درخطه ٔ پومرانی پروس . (قاموس اعلام ترکی ).