استبانهفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ نِ یا نَ) [ ع . استبانة ] 1 - (مص ل .) پیدا شدن ، آشکار گشتن ، هویدا شدن . 2 - (مص م .) پیدا کردن ، آشکار کردن . 3 - به جای آوردن ، دانستن ، شناختن . 4 -
استبانةلغتنامه دهخدااستبانة. [اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) پیدا و آشکار شدن . پیدا و آشکار گردیدن . (منتهی الارب ). هویدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ظهور. پیدائی . آشکاری . هویدائی . || پ
آستانة در (درگاهی)گویش اصفهانی تکیه ای: bargâh طاری: pâšnabar طامه ای: âssune-ye bar طرقی: âssâna-ye bar کشه ای: kelâf-e bar نطنزی: pâšneber
استكانةدیکشنری عربی به فارسیتن در دادن , تسليم شدن , زير بار رفتن , خاضع شدن , برخود هموار كردن , فرمانبردارى خاضعانه , به دوش گرفتن , فروتنى كردن , تواضع كردن
استبانةلغتنامه دهخدااستبانة. [اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) پیدا و آشکار شدن . پیدا و آشکار گردیدن . (منتهی الارب ). هویدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ظهور. پیدائی . آشکاری . هویدائی . || پ
مستبینلغتنامه دهخدامستبین . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبانة. || واضح و روشن و ظاهر و آشکارا شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || واضح و روشن یابنده . (اقرب الموارد).
مستبانلغتنامه دهخدامستبان . [ م ُ ت َ ](ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استبانة. آنچه واضح و روشن یافت شود. (اقرب الموارد). رجوع به استبانة شود.
پیدا شدنلغتنامه دهخداپیدا شدن . [ پ َ/ پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ظهور. ظاهر شدن . آشکار شدن .نمایان شدن . ظاهر گشتن . بوجود آمدن . تجلی . طلوع . بدو. (منتهی الارب ). عرض . بقول . اتضا