ارغوریطیسلغتنامه دهخداارغوریطیس . [ اَ ] (معرب ، اِ) المینیون ، یعمل بالبلاد التی یقال لها اسبانیا من حجر یخلط بالرمل الذی یقال له ارغوریطیس . (ابن البیطار ذیل شرح کلمه ٔ زنجفر).
علی جارملغتنامه دهخداعلی جارم . [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن صالح بن عبدالفتاح جارم . ادیب و شاعر و نویسنده و لغوی و نحوی و بیانی و داستانسرا و مطلع در امور تربیت و تعلیم بود. وی در سا