اسباب چینیلغتنامه دهخدااسباب چینی . [ اَ ] (حامص مرکب ) تهیه ٔ مقدمات عملی برعلیه کسی . توطئه . و با فعل کردن استعمال شود.
اسباب چینیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهساختن و فراهم کردن دستاویز و بهانه برای گرفتار کردن و به زحمت انداختن کسی؛ فتنهانگیزی.
چاپلغتنامه دهخداچاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگ
معلللغتنامه دهخدامعلل . [ م ُع َل ْ ل َ ] (ع ص ) دارای علت و سبب . (ناظم الاطباء).- معلل به غرض ؛ چیزی که در آن غرض شخصی باشد. (ناظم الاطباء): گفته ٔ مرا معلل به غرض می پندارید
کارخانهلغتنامه دهخداکارخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دکان و حانوت و پیشه گاه و جائی که در آن پیشه و صنعتی را به انجام میرسانند. (ناظم الاطباء). آنجا که عده ٔ بسیاری کارگر به یک ن
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن محمدبن البغوی الهروی . مکنی به ابوالحسین نوری . از مشاهیر طبقه ٔ عرفا و معارف اهل حال است بزهد و تقوی معروف و بلسان خوش موصوف بوده جد
حضرتلغتنامه دهخداحضرت . [ ح َ رَ ] (ع مص ) حضور. مقابل غیبت ، غیاب : مانع از خدمت وعایق از حضرت این حال بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- بحضرت ، در حضرت ؛ بحضور : تا باز سخن سیستا