اساس قیریblack baseواژههای مصوب فرهنگستانقشر اساس تقویتشده با قیر که برای تقویت روسازی، جانشین اساس معمولی میشود
اساسدیکشنری فارسی به عربیارض , اساس , جزر , عنصر , قاعدة , نسيج , نواة ، اِرْتکازٌ ، نُقْطَة (مِحْوَرُ) اّرتکاز ، حجر الاساس
قیرپوشة اولیهinitial sealواژههای مصوب فرهنگستانپوشش قیری روی قشر اساس آمادهشدة راه پیش از ریختن قیر نفوذی