از چهلغتنامه دهخدااز چه . [ اَ چ ِ ] (ق مرکب ) برای چه ؟ چرا؟ عم ّ؟ عن ما؟ لِم َ؟ : دلبرا دو رخ تو بس خوبست از چه با یار کار گست کنی ؟ عماره ٔ مروزی .از چه توبه نکند خواجه که هر
پرزلغتنامه دهخداپرز. [ پ ُ ] (اِ) آنچه از پشم یا پنبه یا ابریشم و جز آن که برتر از بوم تار و پود در جامه ایستد. آن باشد که بر سقرلات و دیگر پشمینه ها بعد از پوشیدن بهم رسد. (بر
طریقیلغتنامه دهخداطریقی . [ طَ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به طریق . سمعانی گوید: از استاد خویش ابوالقاسم اسماعیل بن محمدبن الفضل در اصبهان پرسیدم : از چه روی علی بن المنذر الطریقی
طیماناوسلغتنامه دهخداطیماناوس . [ وُ ] (اِخ ) استاد آموزگار سقراط حکیم بود. روزی سقراط در کودکی که نزد وی دانش میجست وی را گفت از چه روی مرا از ثبت و تدوین آنچه از تو فرامیگیرم مانع
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المیم [ ازین جا در لباب الألباب عوفی چ لیدن چند سطری تباه شده است ]. وی ازشعراء آل سلجوق بوده و قصیده ٔ ذیل بر منوال شعر مختار
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن جعفر دینوری .داماد، یعنی شوهر دختر ثعلب مکنی به ابوعلی . یکی ازمبرزین نحات . او اصلا از مردم دینور است و در سال 289 هَ . ق . بمصر در