زهرخندفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخنده از روی خشم و غضب: ◻︎ بخندید و گفت اندر آن زهرخند / که افسوس بر کار چرخ بلند (نظامی۵: ۸۱۵).
چشم آغیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنگاه از گوشۀ چشم از روی خشم و غضب؛ نگاه غضبآلود؛ چشمآلوس؛ چشمغله؛ چشمغره: ◻︎ نرمک او را یکی سلام زدم / کرد زی من نگه به چشمآغیل (حکاک: شاعران بیدیوان: ۲۸۷