اسپنسرلغتنامه دهخدااسپنسر. [ اِ پ ِ س ِ ] (اِخ ) هربرت . وی در قرن نوزدهم بزرگترین فیلسوف انگلیسی بشمار است . مولد او بسال 1820 م . پدر وجدّ وی معلم کتاب بودند. خود او هنگام تعلم
بازارلغتنامه دهخدابازار. (اِ) در پهلوی واچار (در هوجستان واچار = سوق الاهواز. رجوع شود به خوزستان ) در پارسی باستان آباکاری مرکب از: آبا در سانسکریت سبها . بمعنی محل اجتماع و جزو
يُغْشَىٰفرهنگ واژگان قرآنپوشيده شده - احاطه شده ("يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ ﭐلْمَوْتِ "يعني بيهوشي و غشوه مرگ او را فرا گرفته يا به عبارت ديگر در حال احتضار است ، در نتيجه مشاعر خود را از
شارلوتلغتنامه دهخداشارلوت . [ ل ُ ] (اِخ ) ملکه ٔ امپراطوری مکزیک . وی بسال 1840م . در لاکن تولد و به سال 1927م . وفات یافت . دختر لئوپولد اول پادشاه بلژیک است . با آرشیدوک ماکسیم
افرازلغتنامه دهخداافراز. [ اِ ] (ع مص ) جدا کردن چیزی . (آنندراج ). جدا کردن و تمیز دادن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دست دادن شکار به انداختن . || قادر گردانیدن جه