ازنیکلغتنامه دهخداازنیک . [ اَ ] (اِخ ) شهری است بر ساحل بحر قسطنطنیه ومماطر ازنیکیه در غایت جودت است . (معجم البلدان ).
ازنیکلغتنامه دهخداازنیک . [ اِ ] (اِخ ) گگپی . کشیش ارمنی که در مائه ٔ پنجم میلادی میزیسته و او را کتابی است موسوم به ((رد بر فرقه ها)) که میان سالهای 445 و 448 م . تألیف شده و
اشرفی رومیلغتنامه دهخدااشرفی رومی . [ اَ رَ ی ِ ] (اِخ ) از بزرگان اولیأاﷲ بود که مدتها به ارشاد خلق پرداخت و در 899 هَ . ق . درگذشت . قبر او در ازنیک مزار خواص و عوام است . کتابی بن
مماطرلغتنامه دهخدامماطر. [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ ممطر. (دهار). بارانیها: و المماطر الازنیکیة هی الغایة فی الجودة. (معجم البلدان ، ذیل ازنیک ، شهری در ساحل دریای قسطنطنیه ).
اسپیریدونلغتنامه دهخدااسپیریدون . [ اِ دُن ْ ] (اِخ ) اسپیریدیون . یکی از قدیسین نصاری . مولد او جزیره ٔ قبرس . وی مترپولیت (مطران ) لفکوشه (که آنگاه ترمینونته نام داشت ) گردید و وفا
فضل بن یحییلغتنامه دهخدافضل بن یحیی . [ ف َ ل ِ ن ِ ی َ یا ] (اِخ ) ... برمکی . وزیرهارون الرشید و برادر همشیر اوست . از بخشنده ترین مردم زمان خود بود. رشید او را به مدتی کوتاه به وزار
صبحلغتنامه دهخداصبح . [ ص ُ ] (ع اِ) سپیده دم یا اول روز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بامداد. بامدادان . بام . شبگیر.ابن ذکاء. (مهذب الاسماء). سدف . سطیع. سعرارة. شق . شمیط.