ازلافلغتنامه دهخداازلاف . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). نزدیک کردن . (غیاث ). نزدیک آوردن . (زوزنی ). || جمع کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ز
اظلافلغتنامه دهخدااظلاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ظِلف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ِ ظلف ، بمعنی سم شکافته چون سم گاو و گوسپند و مانند آن . (آنندراج )
اظلافلغتنامه دهخدااظلاف . [ اِ ] (ع مص ) درآمدن به زمین اظلوفه و آن زمینی است که در وی سنگهای تیز باشد گویاسرشت آن سرشت کوه است . (آنندراج ). درآمدن به زمین اظلوفه . (منتهی الارب
اظلافلغتنامه دهخدااظلاف . [ اِظْ ظِ ](ع مص ) درآمدن گروهی به اظلوفة. اِظْلاف . (از اقرب الموارد). و رجوع به اظلاف (معنی اول ) و اظلوفه شود.