ازسرگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یری، عود، برگشت، رجعت تواتر، بسامد، کثرت وقوع، حرکت برگشتی، نوسان مکررگویی
تجدیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازسرگیری، تازگی، دوبارگی، نوسازی، نوی ۲. نو کردن، از نو ساختن ۳. نمره حد نصاب قبولی نیاوردن
تکرارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگویی، تکریر، واگویی ۲. ازسرگیری، اعاده، تجدید، دوبارهکاری ۳. تمرین، مرور، ممارست ۴. بسامد ۵. بازگو کردن، بازگفتن ۶. دوباره انجامدادن، مکرر کردن
دوبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ابری، تکرار دوباره، تجدید، دوتا کردن، دوبارگی، دوباره کاری، ازسرگیری، تازگی، نوسازی دوتایی بودن مربع، توان دو نفر دوم، معاون، جانشین، وزیر، دست راست آنکور دوپلکس المثنی، کپی، نسخه تکرار یا تجدید چندتایی ◄ تکرار