ازرودلغتنامه دهخداازرود. [ اَ ] (اِخ ) موضعی در خانقاه پی سوادکوه . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 115 بخش انگلیسی ).
ازرودلغتنامه دهخداازرود. [ اِ ] (اِخ ) موضعی در نشتای تنکابن . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 6 و 24 و 106 و 151 بخش انگلیسی ).
ازرودلغتنامه دهخداازرود. [ اُ زِ ] (اِخ ) اوزرود. یکی از بلوک ناحیه ٔ نور در مازندران . مرکز وی یوش یا بلده . عده ٔ قری 18 و جمعیت تقریبی 4450 تن . حدّ شمالی نیچرستاق کجور، شرقی
زامبزلغتنامه دهخدازامبز. [ ب ِ ] (اِخ ) یکی ازرودهای بزرگ افریقا است از ده درجه ٔ عرض جهت جنوبی کشور موتایاموه (لونده ) سرچشمه گرفته بسوی جنوب شرقی جریان پیدا میکند و از راست و چ
ناپولغتنامه دهخداناپو. [پ ُ] (اِخ ) یکی ازرودهای بزرگ آمریکای جنوبی است . از جبال آند سرچشمه گرفته کشورهای اکوادر، کلمبیا و پرو را مشروب میسازد. ناپو به رودخانه ٔ آمازون میریزد
لحقلغتنامه دهخدالحق . [ ل َ ح َ ] (ع اِ) جایی ازرودبار که چون خشک شود تخم در آن کارند. ج ، الحاق . || آنچه به اول خود ملحق گردد. (منتهی الارب ). آنچه به سابق خود ملحق شود. آنچه