هضوبةلغتنامه دهخداهضوبة. [ هَُ ب َ ] (ع اِ) یک دفعه ازباران بزرگ قطره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
برسریلغتنامه دهخدابرسری . [ ب َ س َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) عبارتست ازبار قلیلی که بر بار کثیر برسر گذارند و آنرا سرباری نیز گویند. (آنندراج ). علاوه . سرباری . || برسر. بعلاوه . ب
حبلیللغتنامه دهخداحبلیل . [ ح ُ ] (ع اِ) جانوری است کوچک که می میرد و ازباران زنده میگردد! (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کجاوه پوشلغتنامه دهخداکجاوه پوش . [ ک َ وَ / وِ] (اِ مرکب ) جامه که بر کجاوه کشند تا کجاوه نشین ازباران و سرما و آفتاب مصون ماند. در تذکرةالملوک (چ دبیرسیاقی ص 31) در فهرست اشیائی که
تخجلغتنامه دهخداتخج . [ ] (اِ) صاحب منتهی الارب در شرح «ازبئرار» آرد: برخاستن موی بر اندام و تخج برآوردن سگ . و این ترجمه ٔ عبارت ذیل است : اِزْبَأرَّ الکلب ُ اِزبِئراراً؛ تنف