حزانلغتنامه دهخداحزان . [ ح َ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب است . از اعلام است . (منتهی الارب ).
acrossدیکشنری انگلیسی به فارسیدر سراسر، از میان، از عرض، از وسط، یکسره، ازاین طرف بان طرف، از این سو بان سو، در میان
عبردیکشنری عربی به فارسیسرتاسر , ازاين سو بان سو , درميان , ازعرض , ازميان , ازوسط , ازاين طرف بان طرف