عزازیللغتنامه دهخداعزازیل .[ ع َ ] (اِخ ) (معرب از عبری ) طبق روایات ، یکی از سه فرشته (هاروت ، ماروت ، عزازیل ) است که خدا آنان را به کره ٔ زمین فرستاد تا مانند آدمیان زندگی کنند
عزازیلفرهنگ انتشارات معین(عَ) [ عبر - ع . ] (اِ.) طبق روایات ، یکی از سه فرشته (هاروت ، ماروت ، عزازیل ) که خدا آنان را به کرة زمین فرستاد تا مانند آدمیان زندگی کنند و از محرمات بپرهیزن
عزازیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بچهای که بسیار شیطنت میکند؛ بچۀ شرور.۲. [قدیمی] لقب ابلیس؛ شیطان.
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
ایل سرخیواژهنامه آزادیکی ازایلات فارس است که درمنطقه کوهمره سرخی ساکن می باشند ومتشکل از شش طایفه است
اخه سوریلغتنامه دهخدااخه سوری . [ ] (اِخ ) طایفه ای ازایلات کرد ایران که تقریباً پنجاه خانوارند و در گرمسیر کردستان مسکن دارند و جزو طایفه ٔ مندمی باشند.