ازاحةلغتنامه دهخداازاحة. [ اِ ح َ ] (ع مص ) اِزاحَت . دور گردانیدن . (زوزنی ). دور گردانیدن از جای . (منتهی الارب ). دور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). اِزاخَة: ازاح الشی ٔ؛ ازاغه
عضاهةلغتنامه دهخداعضاهة. [ ع ِ هََ ] (ع اِ) بزرگترین ازدرخت ، یا آن خمط است ، یا هر درخت خاردار، یا درخت خاردار بزرگ و دراز مانند مغیلان . (منتهی الارب ). هر درخت بزرگی که دارای
ازاحتفرهنگ انتشارات معین(اِ حَ) [ ع . ازاحة ] (مص م .) 1 - دور کردن . 2 - زایل کردن . 3 - (مص ل .) رفتن ، دور شدن .