ازاءلغتنامه دهخداازاء. [ اِ ] (ع ص ، اِ) مقابل . برابر. (منتهی الارب ). حِذاء. روبروی . رویاروی . قِبال . تِجاه . || سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن . (منتهی الارب ). |
ازاءلغتنامه دهخداازاء. [ اِ ] (ع مص ) مقابل و برابر شدن . (منتهی الارب ). مقابلة. (غیاث ). برابر شدن چیزی با چیزی . (وطواط). موازات .
اضاءلغتنامه دهخدااضاء. [ اِ ] (ع اِ) پالیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مبطخه یا محل خربزه . (از قطر المحیط). جالیز. اضاءة. (اقرب الموارد). رجوع به اضاءة شود. || ب
عزاءلغتنامه دهخداعزاء. [ ع َ ] (ع اِمص ) شکیبائی و یا خوبی شکیبائی . (منتهی الارب ). صبر و یا حسن صبر، و آن اسم مصدر است از تعزیة، چون سلام از تسلیم . (از اقرب الموارد).- أحسن
مابه ازاءواژهنامه آزادشخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میس
تأزیةلغتنامه دهخداتأزیة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) ازاء ساختن حوض را. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جایگاهی که آب در حوض شود ساختن . (تاج المصا
مؤزیلغتنامه دهخدامؤزی . [ م ُ ءَزْ زی ] (ع ص ) سازنده ٔ ازاء برای حوض . (آنندراج ). مُؤْزی . (از اقرب الموارد). و رجوع به مُؤْزی شود.
مؤزیلغتنامه دهخدامؤزی . [ م ُءْ ] (ع ص ) سازنده ٔ ازاء برای حوض . آنکه مجرای آب و یا ازاء برای حوض و جز آن می سازد. (ناظم الاطباء). آنکه سازد برای حوض ازاء. (آنندراج ) (از اقرب
ازآفلغتنامه دهخداازآف . [ اِزْ ](ع مص ) خسته را کشتن : اَزْاءَف َ علیه . (منتهی الارب ). اِجهاز. || گران و بیحرکت کردن انباشتگی شکم کسی را: اَزْاءَف َ فلاناً بطنه . (منتهی الارب