اریام نسلغتنامه دهخدااریام نس . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) آریام نس . پسر آریارات دوم ، پادشاه کاپادوکیه (280- 230 ق . م .). وی به سال 256 ق . م . جلوس کرد. (ایران باستان ص 2130 از ((نام های
اریامنلغتنامه دهخدااریامن . [ اَ م ِ ] (اِخ ) آریامن . امیرالبحر خشیارشا، و او سرداری رشید و شجاع و عادل بود. در جدال سالامین ، تمیستوکل با او مصاف داد. امیرالبحر مزبور بر یک کشتی
اریامنواژهنامه آزادآریامن یا اَریامن(به ودایی:اریامن و به اوستایی:ائیریامن)، در اساطیر ایرانی و آئین مزدیسنا، ایزد صلح و دوستی و درمان دهندهٔ دردهای مردمان است. از وی که با عنوان
آریامنفرهنگ نامها(تلفظ: āriyā man) آرامش دهنده ، خوشبختی دهنده ؛ (در اعلام) نام فرماندهی ناوگان خشایارشاه که سرداری رشید و شجاع در جنگ ' سالامین' بود .
اریام نسلغتنامه دهخدااریام نس . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) آریام نس . پسر آریارات دوم ، پادشاه کاپادوکیه (280- 230 ق . م .). وی به سال 256 ق . م . جلوس کرد. (ایران باستان ص 2130 از ((نام های
اریامنلغتنامه دهخدااریامن . [ اَ م ِ ] (اِخ ) آریامن . امیرالبحر خشیارشا، و او سرداری رشید و شجاع و عادل بود. در جدال سالامین ، تمیستوکل با او مصاف داد. امیرالبحر مزبور بر یک کشتی
اریامنواژهنامه آزادآریامن یا اَریامن(به ودایی:اریامن و به اوستایی:ائیریامن)، در اساطیر ایرانی و آئین مزدیسنا، ایزد صلح و دوستی و درمان دهندهٔ دردهای مردمان است. از وی که با عنوان
شاهنشاه آریامهرلغتنامه دهخداشاهنشاه آریامهر. [ هََ م ِ ] (اِخ ) لقبی که در شهریور سال 1344 هَ . ش . به مناسبت آغاز بیست و پنجمین سال سلطنت از طرف مجلسین شورای ملی و سنا به محمدرضا شاه پهلو
چهارشنبه رامیتنلغتنامه دهخداچهارشنبه رامیتن . [ چ َ شَم ْ ب ِ ت َ ] (اِخ ) نام جدید یکی از شهرهای قدیم بخارا به اسم رامیثن یا ریامیثن یا اریامیثن یا رامیثنیه که تا قرن هشتم بنام رامیتن معر