ارومچکلغتنامه دهخداارومچک . [ اُ چ َ ] (ترکی ، اِ) بترکی عنکبوت است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ).
ارومیهلغتنامه دهخداارومیه . [ اُ می ی َ ] (اِخ ) ارمیة. ارومی . شهری بمغرب دریاچه ٔ ارومیه و نسبت بدان اُرمَوی باشد. رجوع به ارمیه شود: آزادخان ... بعضی از بلاد آذربایجان هم در تح
ارومیهلغتنامه دهخداارومیه . [ اُ می ی َ ](اِخ ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ای بمغرب آذربایجان . دریاچه ٔ ارومیه . چیچست . دریاچه ٔ شاهی . دریاچه ٔ تلا. نسبت بدان اُرموی است . رجوع به ار
بیش بالیغلغتنامه دهخدابیش بالیغ. (اِخ ) (از: بیش یا بش «ترکی » بمعنی پنج + بالیغ یا بالق «ترکی -مغولی » بمعنی شهر یا قلعه که اغلب در جزء اسامی شهرها می آید) نام شهری بود در ختای مغرب