ارندانلغتنامه دهخداارندان . [ اَ رَ ] (اِ) انکار و حاشا. (برهان ) : خلق درنیافتند وی را مهجور کردند و برخاستند بانکار و ارندان . (از طبقات پیر هرات خواجه عبداﷲ انصاری از جهانگیری
ابوحنیفهلغتنامه دهخداابوحنیفه . [ اَ ح َ ف َ ] (اِخ ) نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه یا نعمان بن ثابت بن نعمان بن مرزبان یا طاوس بن هرمز، امام فقیه کوفی مولی تیم اﷲبن ثعلبه . ابن الند
ابوعثمانلغتنامه دهخداابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) حیری رازی . سعد یا سعیدبن اسماعیل . فقیه صوفی بمائه ٔ سیم . اصل او از ری و منشاء و مقام وی به نیشابور در محله ٔ حیره بود و انتساب ا
ارندانلغتنامه دهخداارندان . [ اَ رَ ] (اِ) انکار و حاشا. (برهان ) : خلق درنیافتند وی را مهجور کردند و برخاستند بانکار و ارندان . (از طبقات پیر هرات خواجه عبداﷲ انصاری از جهانگیری