ارسانیقونلغتنامه دهخداارسانیقون . [ اَ ] (معرب ، اِ) زرنیخ زرد و آن جوهری است که نقاشان و مصوران بکار برند. اگر با شیر گوسفند بیامیزند، هر مگسی که از آن بخورد بمیرد. (برهان قاطع). بی
ارمیطیقونلغتنامه دهخداارمیطیقون . [ ] (معرب ، اِ) مغناطیس . ابرقلیتا بسریانی . کیفاشفت . فرزلا . بفارسی آهن ربای . و بهندی کدهک . هرباج . (الجماهر بیرونی ص 212 و 213).
اماریقونلغتنامه دهخدااماریقون . [ اَ ] (معرب ، اِ) (معرب از یونانی ) رجوع به امارنطن و ذیل قوامیس العرب دزی ج 1 شود.
بزرلغتنامه دهخدابزر. [ ب َ ] (ع اِ) تخم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تخمیانه . روغن چراغ . ج ، بزور. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). حب . دانه . (یادداشت بخط دهخدا).
ارسانیقونلغتنامه دهخداارسانیقون . [ اَ ] (معرب ، اِ) زرنیخ زرد و آن جوهری است که نقاشان و مصوران بکار برند. اگر با شیر گوسفند بیامیزند، هر مگسی که از آن بخورد بمیرد. (برهان قاطع). بی
ارمیطیقونلغتنامه دهخداارمیطیقون . [ ] (معرب ، اِ) مغناطیس . ابرقلیتا بسریانی . کیفاشفت . فرزلا . بفارسی آهن ربای . و بهندی کدهک . هرباج . (الجماهر بیرونی ص 212 و 213).
اماریقونلغتنامه دهخدااماریقون . [ اَ ] (معرب ، اِ) (معرب از یونانی ) رجوع به امارنطن و ذیل قوامیس العرب دزی ج 1 شود.